، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

امیرحسین مادربزرگ

نرفتن امیرحسین به خونشون

        خدایا بخاطر همه چی  متشکرم     الان ساعت 2/5صبح روز پنج شبنه است وتو از صبح تب داشتی وبخاطر خوردن استامینوفن نظم خوابت بهم خورده و ساعت 10از خواب بیدارشدی وشام خوردی والان هم داری باموبایل من بازی میکنی یعنی انقدر وارد شدی که خودت بازی دانلود میکنی و فقط وقتی بازی خوب نصب نشده باشد سراغ من میای حالاهم به من میگی مامانجون برو بیرون از این اتاق میگم چرا میگی میخوام بخوابم صبح برم دانشدا(دانشگاه )سروصدا نتونیا(نکنی ها). خدارابخاطر آرامشی که به تو وخواهرت داد شکر میکنم .   =============================================================   &nb...
10 آذر 1392
1